bg
دفتر شعرکوچه در سوگ از شیما رحمانی
شاعر :‌ شیما رحمانی
شیما رحمانی
کوچه در سوگ
1404/05/26
16

شهر؛ باردارِ غمی جانسوز
کوچه؛ داغدارِ قدم هایِ شاید یک روز!
و خانه؛
خانه هم عجیب در حسرتِ دیروز است
آه از این سایه یِ غارتگرِ هر روز؛
زمان
آه از این داغِ جگرسوز؛
زمان
شیما رحمانی
کوچه در سوگ
1404/08/08
7

آمدی؛
جانَم به قربانَت
ولی؛
آن قدررر دیر
که؛
آرزوهایَم تماما دود شد،
نابوددد شد.
شیما رحمانی
کوچه در سوگ
1404/08/13
10

فصلِ بی واژه سرودن؛
فصلِ سردِ زندگی بود
آرزویِ با تو بودن؛
آخرش بیهودگی بود(سَر به سَر بیهودگی بود)
✍ ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲
شیما رحمانی
کوچه در سوگ
1404/08/18
17

عبور کرده از نگاهِ منقلبَم؛
هجومِ خسته یِ اشک و
نِشَسته بر دیده
و در کشاکشِ این روزگارِ شریر
دلَم چو میوه یِ کالی؛
که عابری چیده!
✍شیما رحمانی(۱۸ آبان ۱۴۰۴)